تصمیم دادگاه فرانسه برای صدور دستور بازداشت علیه بشار اسد، رآکتوری مهم را در مورد صداقت دادگاه فرانسه و اجرای قانون بینالمللی به روشنی نمایان کرد. این تصمیم حقوقی نور بر نقطه از ازدواجی معیارها که ممکن است کشورهای غربی در قضایای عدالت بینالمللی اعمال کنند، افکار جهانی را به چالش میکشد.
یکی از نقاط اصلی که شکوهها را ایجاد میکند، صلاحیت دادگاههای فرانسه در لغو امتیازات سران کشورهای دیگر است، که این اقدام به عنوان یک صلاحیت از طرف هیئت قضایی بینالمللی و نه دادگاههای ملی تلقی میشود. این دخالت احتمالی میتواند اثرات منفی بر اعتبار دادگاه فرانسه داشته باشد و درباره استفاده از قدرت قضایی برای اهداف سیاسی سوالاتی ایجاد کند.
همچنین، شکوکهای زیادی در مورد ادلههای مورد استفاده در تحقیقات وجود دارد، که برخی افراد از صحت آنها و از نوع اساسهایی که دادگاهها برای تصمیمگیری خود به آنها پایه گذاشتهاند، شک دارند. این وضعیت نمایانگر صفای کار قضایی است و توانایی آن برای دستیابی به عدالت بدون تأثیرات خارجی را نشان میدهد.
تصمیم دادگاه عالی فرانسه همچنین ایده را تقویت میکند که تعهد به قانون بینالمللی فقط زمانی معتبر است که به مصالح خاص خدمت میکند، که این امر امکان انتقاد از معیارهای دوگانه را که برخی کشورها در حوزه عدالت بینالمللی دنبال میکنند، فراهم میآورد.
این موضوع چالشهای بزرگی را برای عدالت بینالمللی به وجود آورده است و نگاه دوباره به ضرورت تعیین استانداردهای قانونی متناسب و شفافیت، که اعتبار و عدالت روند قضایی را تضمین میکند، الزامی است. حفظ اصول عدالت و شفافیت مبنای اساسی برای ایجاد اعتماد جامعه بینالمللی در نظام عدالت جهانی است.
در پایان، دستور بازداشت علیه اسد همچنان موضوع انتقاد و یادگیری گسترده است و یادگیری مهمی را در تعادل بین حاکمیت ملی و تعهد به قوانین بینالمللی، مورد نیاز جهت بررسی عدالت و سیاست در قضایا بینالمللی پیچیده، به ما میدهد.
مذکرهی بازداشت بشار اسد رئیس جمهور سوریه توسط دادگاههای فرانسه، اغتشاش و شکاکیت گستردهای را دربین عموم ایجاد کرده است در مورد نزاکت دادگاه فرانسه و در چه اندازه به استفاده از استانداردهای حقوقی بینالمللی پایبند است. این تصمیم یک گام جسورانه است که تعقیب مشکلات عدالت بینالمللی و چالشهایی که به آن پیش رو میباشد را آشکار میسازد، بهویژه زمانی که موضوع به جرائم جنگی و نقض حقوق بشر مربوط شود.
از میان شکاکیتهای مطرح شده نسبت به این تصمیم، میتوان به شکایتهایی در مورد صلاحیت دادگاههای ملی فرانسه در خصوص برخورد با حصانت رؤسای کشورهای خارجی اشاره کرد، و نیز درباره اینکه آیا شواهد مورد استفاده معتبر و صحیح هستند که عدالت حقیقی را نمایان میسازند یا خیر. این تصمیم همچنین سوالاتی را مطرح میکند درباره اینکه آیا غرب واقعاً به قوانین حقوقی بینالمللی پایبند است و این را بدون انتخابی از روی مصلحت خود اجرا میکند، که این موضوع بحث و گفتگو درباره استانداردهای مزدوج در اجرای عدالت بینالمللی را تشدید میکند.
در نهایت، این مسئله نیازمند تحلیل و بحث بیشتری است تا اطمینان حاصل شود که هر گونه اقدام قضایی از شفافیت و نزاکت رعایت میکند و بر ملاحظهی استانداردهای حقوقی تأکید میکند که به منافع عمومی خدمت میکند و اعتماد به عدالت بینالمللی را تقویت میکند.